یا امام رضا....

آمده ام. آمدم ای شاه پناهم بده

خط امانی زگناهم بده . . .

ای حرمت ملجا درماندگان

دور مران از درو راهم بده

ای حرمت ملجا درماندگان

دور مران از درو راهم بده

لایق وصل تو که من نیستم

لایق وصل تو که من نیستم

اذن. اذن به یک لحظه نگاهم بده رضا جان

تولد امام رضا (ع) پیشاپیش مبارک...صلوات برای تعجیل در ظهور امام زمان (عج)

تو دختری یا پهلوان ؟

« بســم الــلـــ ه اللطیفـــــ  الصبـــــ ــور »

 خودت را کوچک نشمار تو همین حالا نقش پهلوان  را برای جامعه بازی می کنی .

پهلوانی که فقط به کباده کشیدن و شنا رفتن نیست ؛ پهلوانی که به میل زدن وچرخ گرفتن نیست  . پهلوانی

به رخصت گرفتن از مرشد است و منش پهلوانی داشتن . تو هم چیزی از پهلوان های زورخانه ی شهر کم

نداری.

او زور بازو دارد ولی منش پهلوانیش اجازه نمی دهد که از آن سوء استفاده کند ، نمی گذارد  که زور بازویش

کسی را آزار دهد.

وتو هم مثل تمام دختران ایران زمین ، زیبایی زلیخایی داری ولی منش مریم گونه ات اجازه نمی

دهد که از آن سوء استفاده کنی ، نمی گذارد که زیبائیت را دستمایه آزار دیگران کنی.

کاش کمی از منش پهلوانی تو را پسرانی داشتند که یادشان رفته باید وارث یوسف وپاسدار خون

شهیدانباشند.

 

اندر احوالات ترم 6

ســـــــــلاااااام

 

و آمـا ترم 6.........

بدون هیچ مقدمه چینی میرم سراغ درسی که منو تا مرز جنون پیش برد و البته تا اسمش میاد چنین حالی بهم دست میده

انتقال حرارت و استاد طالبی : اصلا باورم نمیشه انقد از هیبت استاد می ترسیدم که جرات نداشتم سر جلسه امتحان ازش سئوال بپرسم محدثه طفلک که انقد می ترسید از استاد تا آخر ترم تاب نیاورد رفت حذفید اما من شجاعانه این ترسو کنار گذاشتم سر امتحان ترم ازش سئوال پرسیدم(تشویق)

به جرات می تونم بگم تنها درسی که در طول این 6 ترم  نه از درس خوشم میومد نه از کلاس و جوش

من موندم تو کار آرزو و مهلا چ جوری سر cfd استادو تحمل میکردن

به هر حال نمی دونم چطو شد!که تموم شد ، اصلا چطوری مهم نیس مهم اینه که خدا رو شکــــر تموم شد  !

انتقال آب و استاد رفعی.... : انصافا هم درسش خوب بود هم استاد خیلی باحال بود فقط نمی دونم چرا هرچی از سیالات میگفت خوندید ما میگفتیم نــــــــــــــــه مگه چیه خب ما بلد نیستیم دیگه

طراحی اجزاء : اصلا به من چ که ما طراحی نداشتیم اصلا چ بهتر؟!؟!

تازه منو مینا به جای طراحی مقاومت 3 با استاد نوری عزیز برداشیم تازه کلیم خندیدیم

زبان تخصصی و استاد ترابی : یکی از بهترین کلاسایی که من در تمام طول این 3 سال داشتم واقعا عالی بود فقط یکم تمرینا سخت بود که اونم به کمک همسایه ها جمع و جورش کردیم

جوشکاری و استاد عزیز حسینی دوست : اولین کلمه ای که اولین جلسه از استاد شنیدم :" بسم ا... میندازم " چی میگه قضیه چیه؟؟؟!!!!

اعتراف میکنم کسی جز مینا نمیتونه حق مطلبو درباره استاد ادا کنه من عرصه رو به مینا میسپارم....

ولی آتیش بازی خیلی حال میداد

کنترل اتوماتیک و استاد نیکوبین : چیزی جز این که همه سر کلاس خواب بودن یادم نیس

باور کن خود استادم خواب بود لالا لالا لالایی بابا استاد درس به این قشنگی یکم بخند خب ادم انقد خشک

آلودگی و دکتر میر حسینی : درس که خب گفتن نداره دیگه آودگی و زباله و بویلر و این حرفا.... ولی خود دکتر خیلی استاد خوبیه 

کلاس که کلا کنفرانس بود!!!

 

پ ن : دیگه کم کم داریم به نفسای آخر دانشگاه میرسیم امیدوارم هیچ وقت این خاطره ها رو فراموش نکنیم

تقویم آموزشی

حذف و اضافه:دوشنبه 92/11/14 لغایت چهارشنبه 92/11/16

http://edu.semnan.ac.ir/index.aspx?siteid=5&pageid=912

اندر احوالات ترم5

یا راحم العبرات

 

و اینک ترم 5.....

نمیدونم چرا این ترم انقد زود تموم شد !!!تا اومدیم چشم بهم بزنیم دیدم رسیدیم به تهش

اول از همه با کلاسی شروع میکنم که میدونم خیـلی خیـلی زیاد دوسش دارید  و از تموم شدنش ناراحتید یعنی:

مکانیک سیالات 2 استاد جعفری عزیز :ستم محضه ساعت 8 صب تو سرما بری سر کلاسی که استاد خودشم خوابه  شما متوجه شدید درون لایه مرزی مَغشوش چ خبره؟؟؟؟؟  والا من خودم سر جلسه امتحان نوعی لایه مرزی مغشوش با Re>10^6 بودم

بلا استثنا همون چهارشنبه هایی که قرار بود ساعت 16:20 استادو خبر کنیم ی چیزی به منو محدثه میگفت تا کلاس بره رو هوا

ترمو دینامیک 2 استاد بیگلری دوست داشتنی: یا به قول خودمون بیگلی بیگلی  مثل اینکه عزل شدن از سمت رئیس دانشکده خیـلیـم بد نبود آخه  این دوستان دقت کنن خعلی مهربون شده بود و پر حرف و هم چنان چیزی جز تشبیه کلاس ترمو به ترمینال به ذهنم خطور نمیکنه

 طراحی مکانیزم و دینامیک ماشین استاد نوری:فک کنم از دید استاد کلاس ی پادگان نظامیه

استاد نوری در یک کلام دیسیپلین خالص  نظر شما چیه؟؟؟؟بعله؟؟؟!!!

و کلاس محمد زاده که ی جوری میگه body احساس میکنی ی موجود زندس  امان از کلاس قاضی که زجر محض بود اگه میتونستم به قول محمدزاده از رو زمین دیلِتِش میکردم

طراحی اجزا استاد قاسمی قلعه بهمنی:بعله ما هم بالاخره سر کلاس استاد حضور یافتیم به نظر شما خود استاد متوجه میشد چی میگه ؟!؟! نه دیگه چ سئوال بدیهی  خودشون گفتن متوجه نمیشم راستی  به نظرتون صدای استاد چند HZ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ارتعاشات آشوری:بلدم بلدم فقط من بلدم !؟!؟!؟خب به ما هم یاد بده دیگه استاد

استاد جان  دقت کن منو که نتونستی درست کنی بقیه رو در جریان نیستم

 

و ..............

 پ.ن: دیگه با اجازتون  از درسای عمومی و کارگاه با دقت بالایی صرف نظر کردم

ما گمشدگانیم که اندر خم دنیا            تنها هنر ماست که مجنون حسینیم....

 

« بسمِ رب الحسین »

 

 

 

 

ألسلام علیک یا أبا عبدللهِ الحسین...

آری...

سال هاست کارم همین است ، تصویر حرمت را در قاب ببینم ، دست بر سینه بگذارم و بگویم... ألسلام علیک یا أبا عبدالله... ألسلام علیک یا سید الشهداء... و به همین دل خوشم..            دوباره نگاهی به عکس درون قاب می اندازم... کربلا...چشمانم را می بندم، کبوتری می شوم. بر بلندای آسمان، گرد حرم چرخی می زنم ، راه ورود به صحن را که می یابم اذن دخول می خوانم وارد می شوم... تصاویر تار می شود... شش گوشه...دستم را دراز می کنم تا دخیلت شوم...قتله گاه... چشمانم را باز می کنم تا ببینم « مارأیت إلا جمیلا » را... افسوس...          وای...آرزو هایم ، رویا هایم ، تصویر ها و انگار تمام دنیا همه آوار می شوند و روی سرم می ریزند... چه می بینم؟... منم و همان قاب عکس قدیمی... عکس بین الحرمین... تصویر حرم...      فریاد هایم بغض می شود. فرو می ریزم، تاب سنگینی این آوار را ندارم...                            بس است،دیگر بس است. کی شود کربلایت سکوی پروازمان شود و از آنجا تا خدا پر بکشیم؟...  اما حیف... سهم ما تنها اندوه است...

ادامه نوشته

آمدند مرثیه ات را بسرایند...نشد...

 

آمدند .مرثیه ات را بسرایند... نشد....
راضیه ...مرضیه ات را بسرایند... نشد..
آمدند اشک دو چشمان تو را....
آمدند  سوره ی ایمان  تو را...
آمدند آه مگر جان تو را...
عشق یاران و شهیدان تو را
غربت شام غریبان تو را..
شهر تا شهر اسیران تو را...
هر چه گفتند ..نگفتند تو را.
. هرچه گشتند..نجستند تو را...
تو که هستی که  غریبی تو هم
خارج از ذهن بشر خانه زده
یک نم از عشق الهی شما
عقل هر عاقل و فرزانه زده
تو که هستی که  خدا نام تو را
یک جهان سوره ی  پر درد کشید
ما فدای تو که آن روز جهان
از جفا کوفه ی  نامرد کشید
روی خورشید مرا مغرب زد
مردم کوفی  نامرد و پلید
من فدای تو.. در آن روز که گرگ
سر پاک تو چه  بی شرم برید
مطمئنم که خدا می بارید
غربت سوره ی ایمانت را
هیچ کس ..هیچ کس انگار ندید
غربت آیه ی یارانت را...
تو که لبیک تر از لبیکی
هیچ کس جرات لبیک نداشت   
شهر ترسوی جفاپیشه هنوز
یک نم از غیرت لبیک نداشت
کاش این عصر که ما هم هستیم
صاحب عصر(عج) تنها نشود...
بس که عشاق کشیدند بس است
کاش این عصر رسوا نشود
کاش این شهر کوفه نشود
کاش این بار غم پا نشود

غدیر آغاز بیداری

 

نیمه راه حجه‏الوداع، آغاز بیدارى چشم‏هاى زمینیان بود. آسمان، در بلندى‏ها، سکته‏اى ملیح کرد تا شعر شعور على، در سینه عاشقانش سروده شود. آن روز، نگاه محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ، اشاره به جبروت کرد و آرامش على علیه‏السلام اشاره به ملکوت.
خورشید و ماه
با محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ، هر چه بالا مى‏روى، بالاتر مى‏بینى و این لیاقت، تنها شایسته على علیه‏السلام است که در تسخیر قلب ملایک، سابقه‏اى دیرینه دارد. غدیر، آنجاست که شاخه‏هاى على علیه‏السلام و محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به اتصال پیوندى به نام فاطمه علیهاالسلام اوج مى‏گیرد و دوازده میوه امامت از شجره طیبه‏شان، به دامان عاشقان مى‏افتد. آنجا، دستان توحیدى رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله حجاب‏هاى ظلمانى را کنار مى‏زند تا آنچه از ناگفته‏هاى رسالت باقى مانده است، زمزمه کند.
مردم! بگویید به باد، به باران، به آفتاب و به آب که اینک على علیه‏السلام ، جانشین من است و در عبور روز و شب، ماه و خورشید، این‏چنین جایگاه خود را عوض مى‏کنند تا تاریکى، رهروانشان را نبلعد.

على حسن ختام رسالت

 اینک محمد (ص) ، دست را به سمت آسمان بالا مى‏برد تا على علیه‏السلام را به همگان نشان دهد. این، حسن ختام زیباى رسالت محمد (ص) است.
اینک، تنها وصى محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ، بر سکّوى قلب‏ها، نشان افتخار و امامت را به سینه نورانى خویش مى‏آویزد تا عشق را دست به دست بچرخانند و به مقصد برسانند.

مکتب‏خانه على علیه‏السلام


آن روز، آنچه در ذهن محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏گذشت، اتصال راه‏هاى زمین به آسمان بود و این‏بار، مسافران را به جاده‏اى رو به آسمان هدایت کرد.
مردم، جهاز شتران را روى هم گذاشتند و محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله با دستان على علیه‏السلام ، آسمان را براى همیشه به زمین پیوند داد و این‏گونه آموخت که براى رسیدن به معبود، چگونه دست نیاز بر دامان على و آل او دراز کنیم.

خجسته باد پیوند «نبوت» و «امامت» در نقطه اوجى به نام غدیر خم که غدیر، گره محکمى است براى رشته دیانت.

غدیر خم، عید تکمیل رسالت مبارک باد!

 

می خواستم تو را خورشید بنامم - از روشنایی منتشرت -

دیدم که خورشید، سکه صدقه ای است که تو هر صبح از جیب شرقی ات در می آوری، دور سر عالم می چرخانی و در صندوق مغرب می اندازی.

و بدین سان استواری جهان را تضمین می کنی.

می خواستم نام تو را ابر بگذارم - از شدت کرامتت-

دیدم که ابر دستمالی است که تو با آن عرق های آسمانی ات را از جبین می ستری و بر پیشانی زمین های تبدار می گذاری.

می خواستم تو را آسمان بخوانم - از وسعت آبی نگاهت -

دیدم که آسمان، سجاده ی کوچکی است که تو برای عبادت مدامت زیر پا می افکنی.

می خواستم تو را اقیانوس صدا کنم - از بی کرانگی ات -

دیدم که اقیانوس، جرعه ی آبی است که تو به لب های عطشناک زمین بخشیده ای.

می خواستم تو را نسیم لقب دهم - از لطافت و مهربانی ات -

دیدم که نسیم، فقط بازدم توست که در فضای قدسی فرشتگان تنفس می کنی.

به اینجا رسیدم که:

زیباترین و زیبنده ترین نام، همان است که خداوند برای تو برگزیده است،

 ای کریم ترین بخشنده ی روی زمین.

ای جواد!

 

  برگرفته از کتاب آسمانی ترین مهربانی نوشته ی سید مهدی شجاعی

ماموریت فرشته

                  
فرشته مأمور شد تا به زمین برود و با ارزش ترین چیز دنیا را به ملکوت ببرد .
سال ها روی زمین گشت روزی به یک میدان جنگ رسید سرباز جوانی به سختی زخمی شده بود.
فرشته آخرین قطره خون سرباز را برداشت و با سرعت بازگشت.
خداوند فرمود سربازی که زندگیش را برای کشورش می دهد برای من خیلی عزیز است ولی برگرد و بیشتر بگرد.
فرشته به زمین بازگشت سالیان دراز در شهرها،جنگلها و دشت ها گشت.
روزی در بیمارستان پرستاری را د
 
ید در اثریک بیماری در حال مرگ بود.پرستار از افرادی مراقبت کرده بود که این بیماری را داشتند و آنقدر سخت کار کرده بود که مقاومتش را از دست داده بود و حال رنگ پریده در رختخواب خوابیده بود و نفس نفس می زد.
فرشته برای جستجو دوباره به زمین بازگشت سالیان زیادی گردش کرد.
شبی مرد شروری را دید که به شمشیر و نیزه مجهز بود.او می خواست از نگهبان جنگل انتقام بگیرد.
مرد به کلبه کوچکی که جنگلبان وخانواده اش در آن زندگی می کردند رسید.مرد شرور از اسب پایین آمد و از پنجره داخل کلبه را نگاه کرد.زن جنگلبان را دید که پسرش را می خواباند و صدای او را شنید که به فرزندش دعا کردن را یاد می دادچیزی در درون قلب سخت مرد ذوب شد.
آیا دوران کودکی خودش را به یاد آورده بود؟
چشمان مرد پر از اشک شد و همان جا از رفتار نیت زشتش پشیمان شد و توبه کرد.
فرشته قطره ای اشک از چشم مرد برداشت و رفت .
خداوند فرمود: این قطره اشک با ارزش ترین چیز دنیاست زیرا این قطره اشک انسانیست که توبه کرده و توبه درهای بهشت را باز می کند.
حدیث قدسی: اگر آنهائی که به من پشت کرده اند می دانستند که من چه اندازه انتظار دیدن آنها را می کِشم و چه مقدار مشتاق توبه و بازگشت آنها هستم هر آینه از شدت شور و شوق نسبت به من جان می دادند و تمام بند بند اعضایشان به خاطر عشق به من از هم جدا می شد.

عفت زدایی.........

مدتی است که وسوسه ی جدید شیطان در پوشش زننده جوراب شلواری با نام فریبنده "ساپورت" نمایان شده است.چندی است فکر می کنم که وجه اشتراک مانتو های آستین کوتاه، شلوارهای کوتاه و پاره(بعنوان مد)، پای بدون جوراب، شال های اویزان، روسری کوتاه، کشف حجاب درخودروها، ساپورت ها (که هرروز با طرح و رنگ های مختلف) وارد جامه می شود چیست؟ مگر نه این است که شیطان در قران گفته: چون من جهنمی شدم خدا یا همه سست ایمانها را جهنمی می کنم. رسول الله(ص) می فرماید: اولین چیزی که از امت من برداشته می شود حیا است و اخرینش نماز است. و دقیقا شیطان روی همین نکته انگشت گذاشته و جولان می دهد.

کدام پدر و مادر باغیرت است که راضی می شود فرزندش مورد سوء استفاده دیگران باشد؟

کدام شوهر با غیرت راضی می شود همسرش مورد طمع اجنبی قرار گرد؟

کدام مسئولی است که نداند در قبال دین و خون شهدا مسئول است؟(کلکم راع وکلکم مسئول)

کدام عالمی است که نداند امربه معروف و نهی ازمنکر پایه حفظ دین و درمقابل بقیه اعمال مانند دریاست به قطره؟

کدام عالمی است که نداند که روز قیامت یک عالم هفتاد سال پای میز حساب است در صورتی که نادان به سرعت می گذرد؟

اکنون که شاهد گسترش استفاده از فضای مجازی در جامعه هستیم به جای اینکه سایت های فضای مجازی اشاعه احکام دین و اخلاق اسلامی را ترویج دهند شاهد اشاعه سایت های تبلیغاتی لباسهای زننده مخصوصا جدیدا با نام ساپورت با رنگ و طرحهای مختلف می باشیم.به نظر شما تبلیغات ساپورت به کجا خواهد کشید؟مرحله بعدی چیست؟

آن موقع قلبم به درد آمد دیدم آشنایی از فرنگ برگشته و گفت: انتظار داشتم زنان ایران را با پوشش و حجاب اسلامی ببینم اما آنچه که من دیدم نامناسبتر و محرکتراز پوشش امروز غربی است.

خداوند به حضرت شعیب فرمود: صد هزار امت تو را یکجا نابود میکنم که شصت هزاراز خوبانند. حضرت شعیب فرمود چرا خوبان بیشتر؟خدا فرمود:چون آنها در برابر گناه گناهکاران بی تفاوتند.

آری بی تفاوتی و بدتر از آن رضایت به گناه، جزای همان گناهکار را دارد.

آیا آن پدر و مادر، همسر، مسئول، عالم...می تواند دریوم الحساب جوابگوی این فساد و فحشا باشید؟ مگر نه این است که رسول الله(ص) می فرماید: حفظ ظاهراسلام از نماز واجب تر است.آیا همه در قبال جامعه مسئول هستیم یا نه؟

امام و شهدا و خانواده های متدینین انتظار دارند مسئولین با تمام قوت جلوی مسائل را بگیرند ضمنا باید عالمان با نفوذ در کلاس درس مردم را از این گناهان نو به نو مطلع ساخته تا در ام القرای اسلام پیش مولا امام زمان شرمنده نباشیم.
منبع :الف

لطفی کن ای کریم و بفریاد ما برس

                 
ادامه نوشته

خداحافظ......

خداحافظ ...!
خداحافظ پردهْ‌نشين محفوظِ گريه‌ها
خداحافظ عزيزِ بوسه‌های معصومِ هفت‌سالگی
خداحافظ گُلم، خوبم، خواهرم
خلاصه‌ی هر چه همين هوای هميشه‌ی عصمت!
خداحافظ ... ای خواهر بی‌دليل رفتن‌ها
خداحافظ ...!


حالا ديدارِ ما به نمی‌دانم آن کجای فراموشی
ديدار ما اصلا به همان حوالی هر چه باداباد
ديدار ما و ديدارِ ديگرانی که ما را نديده‌اند.
پس با هر کسی از کسان من از اين ترانه‌ی محرمانه سخن مگوی
نمی‌خواهم آزردگانِ ساده‌ی بی‌شام و بی‌چراغ
از اندوهِ اوقات ما با خبر شوند!
قرارِ ما از همان ابتدای علاقه پيدا بود
قرارِ ما به سينه‌سپردن دريا و ترانه تشنگی نبود
پس بی‌جهت بهانه مياور
که راه دور و
خانه‌ی ما يکی مانده به آخر دنياست!
نه، ...
ديگر فراقی نيست
حالا بگذار باد بيايد
بگذار از قرائت محرمانه‌ی نامه‌ها و روياهامان شاعر شويم
ديدار ما و ديدار ديگرانی که ما را نديده‌اند
ديدار ما به همان ساعتِ معلوم دلنشين
تا ديگر آدمی از يک وداع ساده نگريد
تا چراغ و شب و اشاره بدانند که ديگر ملالی نيست!


حالا می‌دانم سلام مرا به اهلِ هوایِ هميشه‌ی عصمت خواهی رساند.
يادت نرود گُلم
به جای من از صميم همين زندگی
سرا رویِ چشمْ به راه ماندگانِ مرا ببوس!
ديگر سفارشی نيست
تنها، جانِ تو و جانِ پرندگان پربسته‌ئی که دی ماه به ايوانِ خانه می‌آيند
خداحافظ!

امام جعفر صادق علیه السلام:
چهار چیز نشانه نفاق است:
سنگ دلی
اشک نریختن
اصرار بر گناه
و حرص بر دنیا.

 

تلفن همراه ویژه کودکان

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org 

ادامه نوشته

عید سعید فطر مبارک


            

 خداوندا تو را شاکریم که یک ماه میهمان تو بودیم و این اجازه را به ما دادی تا

سحرها عاشقانه با تو سخن بگوییم و درد دلمان را با تو بگوییم

و اکنون روز اول شوال را بر ما عید گرداندی 

عید بر عاشقان مبارکباد....

 

            
   

آمده‌ایم ای خوب‌ترین !

ای بهترین !

ای مهربان‌ترین !

تا در میهمانی بندگانت مارا نیز بپذیری و بخشش گناهان را بدرقه ی راهمان کنی...

 

            عکس های شبهای قدر (2)


 

قرآن در عصر ما چقدر مهجور است...!!!

 

 رسول خدا (صلی الله علیه و اله و سلم) فرمودند:

"اِنّی تارِکُ فیکم الثَقَلینَ کِتاب الله وَ عِترَتی"

 

قران بنال از دست اکثر ما مسلمانان که :                 

از تو نوایی ساخته ایم که وقتی آن نوا را میشنویم اول چیزی که به ذهنمان میرسد این است:چه کسی مرده؟

قران ما سختمان است به آیه ی"خُذِ الکتابَ بِقُوّه"عمل کنیم! اما برای عمل به آیه ی" کُلُوا وَ شرَبُوا" اهتمام تام داریم! و در ادامه "وَ لا تُسرِفُوا"را عطف به"خُذِ الکتابَ بِقُوّه"میکنیم!

قران سخت است که برای درک عظمت خدا و اوج قدرتش در"اَلَم تَرَ کَیفَ فَعَلَ رَبُکَ بِاصحابِ الفیلِ"غرق شویم اما میتوانیم برای خنداندن ملت به "نادر"بگوییم مثل ابرهه از همه جا بر سرش سنگ میبارد!

قران"فَمَن یَعمَل مِثقالَ ذَرةٍ شَرًا یَرَه"را چه کار کنیم! نیستی در زندگیمان! که ببینی چقدر از این آیه متاثر هستیم!! ذره ای شر نداریم! شر شده اشرار! و ما به فکر طرح جمع آوری اشرار هستیم!

قران میخوانیم"اِهدِنَا الصِراطَ المُستَقیم"اما بدمان نمی آید خدا راه راست را به سویمان کج کند!

قران ببخش که گفتی"اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَ اللهِ اَتقاکُم" ولی ما به جای "اَتقاکُم"صفات تفضیلی دیگری گذاشتیم!

قران گفتی"لَتَجِدَنَّ اَشدَ الناسِ عَداوَةً لِلَّذينَ امَنُوا اليَهودَ وَ الذينَ اَشرَكُوا و..."مائده‌/ آيه 82 و چقدر راست گفتی! ببین! همین دشمنان که برای ما شناساندی علیه ما دست به کار شده اند! ولی ما درس دشمن شناسی را خوب یاد نگرفتیم! و مقابله به مثلمان خوب نبود! هنوز با خودمان درگیریم! چرا که یادنگرفتیم"خُذِ الکتابَ بِقُوّه"

قران اصلا مگر خودت نگفتی"اِنّا نَحنُ نَزّلنَا الذِّکرَ وَ اِنّا لَه لَحافِظُون" 9/حجر . پس بگذار راحت باشیم! و در کل قران حلالمان کن!

 

فرازی از حکمت ۲۲۸ : ... آن کس که قران بخواند و وارد آتش جهنم شود حتما از کسانی است که آیات الهی را بازیچه قرار داده است و آن کس که قلب او با دنیا پیوند خورد همواره جانش گرفتار سه مشکل است.اندوهی رها نشدنی.حرصی جدا نشدنی و ارزویی نایافتنی!

ادامه نوشته

تولد امام زمــــــــــــانمان (عج) مبارکــــــــــــــــــ . . .

₪ بسم ربــ♥ــ  المهـــــــدي (عج) ₪

 

 

ولادت حضرت حجت ابن الحسن العسگري(عج)

 

 مبارك.

 

 آيد آن روز كه خاك سر كويش باشم/ ترك جان كرده وآشفته رويش

 

 باشم

 

درصحيفه ي مهديه اومده كه حضرت ابا عبد الله الحسين (ع) در عالم مكاشفه به يكي از بزرگان فرمودن :

 

« مهدي ما در عصر خودش مظلوم است .درباره ي مهدي ما زياد سخن بگوييدو بنويسيد.بيش از آن چه نوشته

 

وگفته شده ، بايد درباره اش نوشت وگفت. »

 

 ۩   امام زمان (عج) : " هركس در اجراي اوامـــر خداوند كوشا باشد خدانيز براي دستيابي به جاجتش ياري مي كند. "

 

۩  امام زمان (عج) :"  ایران شیعه خانه ما است میلرزد، خم می شود، اما نمی شکند. "

 

درد ودلــي با مولــا (عج) :

 

سلام آقــــا!

 

در مراعــــاتـــــــ   احــــــــوال ما كوتاهي نميكني . . . !

 

ما چطور؟! شــــرمنده ايم آقــا. .قـــــــــــــرار مني آقــا . . .نميدونم چرا بي قرارتــــــ  نميشم. . هميشه.

 

ميگن 313 كه كامل بشه ، شما مياين . .

 

 ✔شهر ما عروسيا مختلط شده ، درستـــــ  !

 

 ✔دل شما و ــــــيدتونو راحتـــــــ  ميشكنن ، درستـــــ  !

 

 ✔دخترا بي حيا شدن بعضا ، درستـــــ  !

 

 ✔مردا بي غيرتــــــ شدن بعضا ، درستـــــ  !

 

 ✔جاي خوب وبد يه جورايي عوض شده ، درستـــــ  !

 

 

ّّّ  ـــــــــتاره هـای دیـــــــــــروز     ــــــتاره های دروغین امروز

 

الگوهای جوانان

 

 بگـــو بيايد خدا. .  بگـــو بيايد. . . .

 

یادمون باشــ ه  اگــ ه تنگی دل غوغا کرد، مهدی فاطمه رو یاد کنیم،كه تنهاست...

 

+ ما چي مي فهميم  دلتنگيو. . .معني انتظار رو بايد از مادر شهيد گمنام پرسيد. . .

 

 

براي امشب ، شب زنده داري سفارش شده . . .

 

بايد امشبو مثل شب قدر ، قدر دونست . . . .البته هرشب ، شب قدر است ؛ اگر قدر بدانيم. .

 

بابا عمرمــون تموم شد . . .كي شودحـُــــر بشوم توبه مردانه كنم؟!

 

اگر زهرايي هستي بگو يا مهدي

 

اگر سرباز مادري بگو يا مهدي

 

اگر گمــــــنامي بگو يا مهدي

 

اگر توبه كردي بگو يا مهدي

 

اللهم الرزقنا رویت قائم آل محمد.

 

" التماس دعا "

اندر احوالات ترم4

یا راحم العبرات ......

و اما ترم 4....

خدا رو شکر ترم 4  به خوبی و خوشی تموم شد و اما این ترم طاقت فرساونفس گیراز نگاه ما:

اول از همه می خوام با درسی که به زور تو برنامه درسیمون جاش دادیم شروع کنم فک کنم برنامه درسیمون هم از ما راضی نباشه که انقد به خودمون سختی دادیم آخرشم شب امتحان اینطوری بودیم و روز امتحان با ی المپیاد روبرو شدیم یعنی:

سیالات دکتر جعفری: استادی فوق العاده فروتن و متواضع ی واو رو هم نمیشه از استاد گاوزن عزیز یاد گرفت !!!کلاس رفتن هم فقط به درد خندیدن میخوره خوب دقیق دقت کنید که کلاس 4ساعته سیالات 3 ساعت شده بود ولی خودمونیم من آخرشم نفهمیدم به چی باید خوب دقیق دقت کنم الهی که هیچکس مجبور نشه با استاد جعفری درس برداره

ترمو دکتر بیگلری : استادی همیشه آماده دعوا و دادو بیداد !!!! دوستان دقت کنن !!!!کلاس رو با دقت مناسبی می تونیم ترمینال در نظر بگیریم تا کلاس درسی چیزی جز قانون مینا یادم نمیاد که هر چی بیشتر مکانیکو بخونی....

ریاضی مهندسی دکتر ولیپور: استادی به شدت مظلوم و آروم به طوری که این ترم تمام قوانینش نقض شد در عین ناباوری خیلی به دانشجو روحیه میدن «آنتروپی دانشجو بالاس » با این ام آی تی بابامون در اومد یکی نیس بگه بابا استاد ما توکیو  و ام آی تی برو نیستیم ولمون کن

مبانی برق استاد مرادی: صدایی به شدت بلند به طوری که بعضی وقتا انقد که سرم درد میگرفت دلم میخواست بگم استاد لطفا ی لحظه سکوت کنید

مقاومت دکتر فریدون: استاد واقعی این دانشکده از نظر من   یاد چهره ی استاد میفتم موقع درس دادن از خنده رودبر میشم،خودتون که بهتر می دونید!!!!!

دینامیک دکتر حاجی موسی عزیز!!!!!!!!!!!!!!!:حرفی برای گفتن ندارم

مبانی برق استاد جهان:در همین حد میدونم که چیزی درس نمیدادن خیلی از کلاساشون هم پیچوندن!؟؟

زبان تخصصی و ارتعاشات دکتر عاشوری:گویا سر کلاس همیشه در حال خوردن بودن و با درصد قابل قبولی سیاسی بودن( فروختنمون)

دینامیک ماشین دکتر دامغانی: بیشتر از خود درس حل تمرین داشتن در کل چیز خاصی نمیدونم.

پ ن:بچه ها شرمنده من از کلاسای دیگه چیز خاصی نمیدونم خودتون بیشتر تعریف کنید .

لیله الرغائب

 

ادامه نوشته

حرف دل ...!

لبخند تو را چند صباحی ست ندیدم


یکبار دگر خانه ات آباد بگو "سیــــب"

عید نوروز مبارک.....

رقص این چلچله ها ، وین همه آوا و نوا

                                                  همه گویند که:از راه رسیده ست بهار

برآمد باد صبح و بوی نوروز به کام دوستان و بخت پیروز

مبارک بادت این سال و همه سال همایون بادت این روز و همه روز

 

بالاخره سال ۹۱ هم با تمام بالا و پائین هاش تموم شد امیدوارم اتفاقای خوبی براتون تو سال۹۱ رقم خورده باشه .

سال عجیبی بود اما مهم اینه که به امید خدا خوب وخوش تموم شد....

امیدوارم سال خوبی رو شروع کنید و تو تک تک ثانیه های سال ۹۲ خدا مثل همیشه کنارتون باشه و حضورش رو تو زندگی احساس کنید.

عیدتون مبارک

پ .ن:اگه دوس داشتید بهترین اتفاق یا خاطره سال گذشتون رو بگید البته اگه دلتون خواست

 

بهار آمد دلم در انتظار است...

عید است ولی بدون او غم داریم

عاشق شده ایم و عشق را کم داریم

ای کاش که این عید ظهورش برسد

این گونه هزار عید با هم داریم

اللهم عجل لولیک الفرج

غنچه گل یاس

بوستان عصمت نبوی چشم به راه شکفتن غنچه دیگری است بر شاخه گل یاس؛ همان یاسی که بر دامانش کوثر عصمت جاری است و بر شاخسارش گل‏های امامت هویدا. اگرچه پیامبر در مدینه حضور ندارند، امّا برای آمدن این میهمان لحظه‏شماری می‏کنند. چشم‏ها در انتظارند و ملایک جای جای خانه به خدمت ایستاده‏اند. بوی بوستان عصمت نبوی چشم به راه شکفتن غنچه دیگری است بر شاخه گل یاس؛ همان یاسی که بر دامانش کوثر عصمت جاری است و بر شاخسارش گل‏های امامت هویدا. اگرچه پیامبر در مدینه حضور ندارند، امّا برای آمدن این میهمان لحظه‏شماری می‏کنند. چشم‏ها در انتظارند و ملایک جای جای خانه به خدمت ایستاده‏اند. بوی عطری بهشتی در فضای خانه زهرا می‏پیچد و زینب دختر علی بن ابی‏طالب، علیه السّلام، بانویی از جنس نور و زاده فاطمه زهرا علیهاالسلام ، چشم به دنیا می‏گشاید و عالم را به حضورش نوری تازه می‏بخشد. میلاد این نور تابان، گل خوشبویِ خاندان عصمت بر شیعیان و شیفتگان آن بانوی بزرگ مبارک باد.
عطری بهشتی در فضای خانه زهرا می‏پیچد و زینب دختر علی بن ابی‏طالب، علیه السّلام، بانویی از جنس نور و زاده فاطمه زهرا علیهاالسلام ، چشم به دنیا می‏گشاید و عالم را به حضورش نوری تازه می‏بخشد. میلاد این نور تابان، گل خوشبویِ خاندان عصمت بر شیعیان و شیفتگان آن بانوی بزرگ مبارک باد.
                         

                            

خوش آمدی ای زینت پدر؛ ای مایه فخر عالم؛ ای تسلای دردهای مادر؛ خدا نام تو را زینب نهاد که تو زینت پدری. تو نگین زیبا و درخشان خلقتی؛ گل خوشبوی زیباترین بوستان آفرینشی؛ پدر خود زلال حیات در عالم است و تو زینت و مایه فخر او. در همه نیکی‏ها از پدر میراث برده‏ای، در شجاعت و شهامت، در فصاحت و بلاغت، در ادب و کمال و در عبودیت و تسلیم خدا بودن. پدر به تو فخر می‏کند و تو شایسته این افتخاری.
                      

           میلادت مبارک بانوی من ...

روز مهندس مباااااارررررک...

«برای مهندسین بن بستی وجود ندارد 

آنان یا راهی خواهند یافت٬ یا راهی خواهند ساخت...» 


۵ اسفندماه٬ «روز مهندس» بر شما مهندس عزیز مبارک باد!

تولدت مبااارک آجی خوشگل موشجیلممم

 

امروز خورشید درخشان‌تر است                                         

و آسمان آبی‌تر

نسیم زندگی را به پرواز می‌کشد                                         

و پرنده آواز جدید می‌سراید

امروز بهاری دیگر است

در روز تولد نازنین ترین دوستم

در میلاد کسی که  چشمانم با حضورش بارانی است

امروز را شادتر خواهم بود

و دلم را به میهمانی آسمان خواهم برد

جشنی برای میلادت بر پا خواهم کرد

تمامی گلها و سبزه‌ها در میهمانی ما خواهند سرود

ای مهربان‌ترین خواهرم

روزهای زندگی هر روز گوارایت باد....میلادت مبارک                         

فرشته خانم خیلی دوست دارم ... همیشه سلامت و موفق و پاینده باشی  

و در پناه خدا و زیر سایه پدر و مادر عزیزت به همه آرزو های قشنگت برسی

 

 

حقیقت تلخ ...

 زندگی

مفهوم تلخی است  برای دختری که روزی چند بار به مرگ سلام میکند

برای پدر دلشکسته ای که فرزندانش با مداد چند سانتی کاغذ را سیاه میکنند

برای پسری که با های سرد و پر از غم شیشه ماشین را تمیز میکند

برای زنی که خود فروشی میکند و به غذای بچه هایش فکر میکند

برای دختری که برای فروش آدامس هایش فحش نثارش میکنند

یرای نگاه های پر از حسرت  برای نفس های پر از غم  برای دست های خالی  برای اشک های گرم        برای خنده های فراموش شده    برای شب های سرد

کاش  برابر بودیم!


ادامه نوشته

"به نام خداوند بخشنده ي بخشايشگر"

سوگند به روز وقتی نور می گیرد و به شب وقتی آرام می گیرد که من نه تو را رها کرده ام و نه با تو دشمنی کرده ام (ضحی 1-2)

افسوس که هر کس را به تو فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم، او و مرا به سخره گرفتی (یس 30)

 و هیچ پیامی از پیام هایم به تو نرسید مگر از آن روی گردانیدی (انعام 4)

 و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام (انبیا 87)

 و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان توهم زده شدی که گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری (یونس 24)

 و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری (حج 73)

پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرو رفتند، و قلبت  توی گلویت آمد و تمام وجودت لرزید چه لرزشی، گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من گمان بردی چه گمان هایی (احزاب 10)

 تا زمین با آن فراخی بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی، که من مهربان ترینم در بازگشتن (توبه 118)

 وقتی در تاریکی ها مرا خواندی که اگر تو را برهانم با من می مانی، تو را از اندوه رهانیدم اما باز مرا با دیگری در عشقت شریک کردی (انعام 63- 64)

 این عادت دیرینه ات بوده است، هرگاه که خوشحالت کردم از من روی گردانیدی و رویت را آن طرفی کردی و هر وقت سختی به تو رسید از من ناامید شده ای (اسرا 83)

آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟ ( شرح 2-3)

 غير از من خدايي برايت خدايي كرده است؟(اعراف ۵۹)

 پس کجا می روی؟ (تکویر 26)

پس از این سخن دیگر به کدام سخن می خواهی ایمان بیاوری؟ (مرسلات 50)

 چه چیز جز بخشندگی ام باعث شد تا مرا که می بینی خودت را بگیری؟ (انفطار 6)

مرا به یاد می آوری؟ من همانم که بادها را می فرستم تا ابرها را در آسمان پهن کنند و ابرها را پاره پاره به هم فشرده می کنم تا قطره ای باران از خلال آن ها بیرون آید و به خواست من به تو اصابت کند تا تو فقط لبخند بزنی، و این در حالی بود که پیش از فرو افتادن آن قطره باران، ناامیدی تو را پوشانده بود (روم 48)

من همانم که می دانم در روز روحت چه جراحت هایی برمی دارد، و در شب روحت را در خواب به تمامی بازمی ستانم تا به آن آرامش دهم و روز بعد دوباره آن را به زندگی برمی انگیزانم و تا مرگت که به سویم بازگردی به این کار ادامه می دهم (انعام 60)

من همانم که وقتی می ترسی به تو امنیت می دهم (قریش 3)

برگرد، مطمئن برگرد، تا یکبار دیگر با هم باشیم (فجر 28-29)

تا یکبار دیگر دوست داشتن همدیگر را تجربه کنیم (مائده 4 )

               {التماس دعا}

 

 

تلخ و شیرین

   

             

             

در انتخاب استاد یه کار آس کردم                       باور نمیکنم من, دینامیک پاس کردم!!!
رانندگان سرویس آنگه که کند رفتند                قلبم به درد آمد یاد کلاس کردم
در درسهای اول یاری نکرد ذهنم                از سختی دینامیک جمع حواس کردم
گفتا که خواهم از تو پیکره های آزاد                پیکره را کشیدم,هر چه که خواست کردم
گرمای عشق استاد گرمی دهد کلاسم              کولر گازی که سهل بود پنجره باز کردم
یادم نمیرود من شب های امتحان را                       درس آنقدر که سخت بود راز و نیاز کردم
گفت یکصدم هم هرگز نخواهم افزود               من یکصدم نخواستم پاسی را خواست کردم
نمره که میدهی تو موهای سر بریزند                      از ترس آبرویم کله را تاس کردم
هنگام درج نمره در برگه روی بردت                  نمره خود که دیدم ناگه هراس کردم
دانی نباشد عیبی گر دینامیک بیفتی                  من هم دینامیک را هی همنیاز کردم
دلتنگیه پس از درس آزرده خاطرم کرد             من قصد خودکشی را روی تراست کردم
غره مشو چو فرهاد گر بیستون بکندی                    نامه بزن به شیرین ,دینامیک پاس کردم

http://engmechanic88.blogfa.com